دانش اموزان عزیز با دانستن این لغات معانی شعر و متن های این دروس در کلاس این جلسه توسط شما بیان میشود لطفا با امادگی به کلاس تشریف بیاورید تمامی گروهها برای تدریس این دروس همراه با تاریخ ادبیات و دستورامادگی داشته باشند
لغات مهم درس ستایش و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
سر اغاز : اول هر چیزی / شروع
نامه :دراینجا به معنی کتاب است
دانایی خردمندی اگاهی
کوته :مخفف کوتاه
بینایی توانایی درک حقیقت بصیرت
مونس: همدم یار
دست اویز انجه از ان کمک می گیرند
دراز دستی:ستمگری زورگویی
استوار محکم و پا بر جا
روان :جان روح
نانوشته :نوشته نشده
پریشان اشفته و نگران
کار گشا:برطرف کننده مشکل
عنایت :بخشایش لطف توجه احسان
هست کن: بوجود اورنده
ظلمت :تاریکی
اساس:پایه وبنیان
لغات درس زنگ افرینش
حرم :داخل مکان زیارتی
گرم: مشغول سر گرم غوغا :اشوب و فریاد همهمه
انگار :گویی ذره ذره :کم کم
ابد: جاودان غلتید:از پهلویی به پهلوی دیگر چرخید
موضوع مطلب دل تنگ ناراحت غمگین
فارغ اسوده راحت افق کرانه های اسمان
پیغمبر پیام اور گل دسته مناره
گنبد سقف بزرگ که به شکل نیم کره است زائر دیدار کننده
کام ارزو میل خواسته زنجره سیر سیرک نوعی حشره که از خود صدا تولید میکند
معنی واژه ها ی حکایت درس اندرز پدر این لغات در امتحان املا وادبیات نمی آید.
ایام :روزها طفولیت:خردسالی
متعبد :عبادت کننده دیده :چشم
گویی:انگار مصحف:کتاب اسمانی/قران
طایفه :گروه رحمة الله علیه:خداوند او را رحمت کند
دو گانه :نماز صبح به:بهتر بگزارد :به جای اورد
در پوستین خلق افتادن کنایه از غیبت کردن است
سربر نمیدارد :کنایه از بیدار نمیشود
نوع نثر مسجع درس دوم چشمه ی معرفت
کنجکاوی :جستجو برای یافتن چیزی
هیجان:برانگیختگی و التهاب درونی
معرفت : شناخت گورا:خوشایند لذت بخش
یقین :اطمینان کامل /قطعی عظمت:بزرگی شکوه
جاذبه :به سوی خود کشنده /جذب کننده
اعجاز:کاری شگفت و عجیب انجام دادن
مذاب : ذوب شده /گداخته
سیراب :انچه به اندازه اب خورده است
دیرینه : قدیمی
اداب دان :اگاه به راه ورسم معاشرت زندگی
وداع:خداحافظی
معصوم:بی گناه وپاک
زمزمه:خواندن ارام و زیر لب
غرور :احساس سربلندی به سبب موفقیت
شعر خوانی جلوه روی خدا
شیرین سخن :دارای سخن دل نشین و خو شایند
رخشان :درخشان
عالم :جهان
نغمه :صدا/اهنگ
دل انگیز:پسندیده /خوب /زیبا
جلوه:اشکارکردن/نمایان شدن
لغات روان خوانی کمیل معانی این لغات در امتحان املا و ادبیات نمی آید.
نگاه دار ترین :مراقب ترین
پاسبان:نگهبان/محافظ/مراقب
پراکنده :پخش شده/منتشر
فرمان بردار:مطیع / ان که امر کسی را می پذیرد
گنجوران:ثروت اندوزان/صاحبان گنج
فرمان گذار :فرمانده /ان که فرمان او اجرا میشود
پاید : باقی می ماند
شرم :خجالت
سر باز زند:سرپیچی کند
خاطر:ذهن /فکر کردن
هزینه کردن:خرج کردن
بخل :تنگ نظری
تباه:بی ارزش/ضایع
توانگر:ثروتمند
لغات درس سوم نسل اینده ساز نوع نثر ساده و روان
استعداد:توانایی /قابلیت
تحلیل:بررسی کردن جزییات یک موضوع
پرشور: دارای عواطف تند
واقعیت: امر واقعی
برخی:بعضی
مطبوعات:روزنامه هاومجلات/جمع مطبوعه
رسانه ها:وسایلی که خبرها و اطلاعات رابه مردم می رسانند مانند رادیو وتلویزیون و روزنامه
انحراف:دورشدن ازحقیقت چیزی
جبران :باانجام کاری اثر اشتباه را ازبین بردن
پاکدامنی:از گناه دوری کردن / پرهیزکار بودن
پارسایی :پرهیزکاری
صداقت:درستکاری/دوستی
شعور:درک وفهم
متخصصان:کسانی که درامری تخصص وکارشناسی دارند
اعتراف:اشتباه وخطا خود را به زبان اوردن وآن راپذیرفتن
پشتوانه:پشتیبان
همت: پشت کار قوی /اراده / انگیزه غیرت:مردانگی
اوایل:جمع اول /اغاز هر چیزی
هیئت: گروه /دسته /جمع
استحکامات:سنگرها/خاک ریزها و مانند ان ها
برخوردار:بهره مند
بحمدالله:خدا راشکر
مایه:سبب(مایه افتخار)
ببالد:افتخار کند
شعر خوانی راز شکوفایی
زنهار :آگاه باش
گورخانه:مقبره
مراد:هدف/آرزو
سر:راز
بستان:بوستان /باغ گل ومیوه
نهفت:پنهان کرد
جفت:همراه و همنشین
پیش:نزد
حاصل :فراهم /به دست آوردن
درس چهارم:بابهاری که میرسداز راه
دوره: زمان و روزگار شوق:اشتیاق و میل و رغبت فراوان به چیزی
شکوفایی:شکفته شدن/رونق
معمولا: به صورت رایج
حسرت:افسوس/دریغ/ناراحتی واندوه زیاد
انتقال:جابه جاکردن
پر فراز و فرود:پراز خوشی وناخوشی
فرازبالا فرود:پایین
وابستگی:به کسی نیازمند بودن
استقلال:مستقل بودن /تابع دستور کسی نبودن
شبیه :مانند
دل خوری :ناراحت شدن
لذت:حالت خوشی که به انسان دست میدهد
زلال:صاف و گورا
کیمیا:هر چیز کمیاب و دست نیافتنی
گوناگون : مختلف
سرشار :پر /انباشته
علایق :دلبستگی هاجمع علاقه
اندرز : پندو نصیحت
چالاکی:تند بودن
مهارت :استادی /توانایی انجام دادن کاری به نحو شایسته
تصاویر:جمع تصویر/ شکلها
روان خوانی کژال املا و معانی این لغات در امتحانات نمی آید
لپ: گونه
قنداقه:پارچه ای که نوزاد را در آن می پیچند
روله:فرزند به زبان کردی
گالش:نوعی کفش قدیمی زنانه (کفشلاستیکی ) خیش :وسیله ای برای شخم زدن/گاو اهن
پاره ی تن :فرزند عزیز(کنایه)
مویه : گریه کردن مویه کنان :گریه کنان
زار زدن:گریه کردن
دایه : مادر
هراسان: ترسان
دندان برسر دندان ساییدن :کنایه از خشمگین بودن
خرناسه :صدایی که در حالت خواب از گلو بیرون می اید .
معطل : منتظر /بی کار / بلا تکلیف
مجال : فرصت/وقت لازم
زل زدن : خیره شدن
پا برهنه : بدون کفش
تقلا : کوشش /تلاش
هق هق: صدای بریده بریده ی گریه طولانی
خشکش زد : مات و مبهوت شد
درس پنجم قلب کو چکم رابه چه کسی بدهم
اذیت :ازار دادن
واقعا : به درستی حق : شایسته /سزاوار
تمام تمام : کامل
معلو م: آشکار
عقلم میرسید : من درست فکر میکردم
فورا : سریع و زود
شلوغ : پرسرو صدا
ولو : پخش و پراکنده
حسابی : کامل /فراوان
رضایت : خشنودی
سعی : تلاش و کو شش
تقصیر :سهل انگاری و کو تاهی
یک عالم : مقدار زیاد/ به اندازه وسعت یک دنیا
سراسر :همه/ تمام
کثیف: الوده
عجیب : شگفت انگیز/ شگفت آور
زور گفتن :ظلم وستم کردن
گله :شکایت و دل خوری
مهمان خانه : مسافر خانه
شما چه کسانی را در قلبتان جای داده اید؟آنها را در دفتر تان نقاشی کنید .
کنایه ها و لغات جدید دروس مختلف
قصه :ماجرا /داستان
توفیق:فراهم کردن امکانات کاری /لطف و عنایت الهی
در چاه افتادن :کنایه از گمراهی وانحراف
جان باختن :کنایه ازفداکاری و از جان گذشتن
دل دادن:کنایه از تشویق و شجاع کردن کسی برای کاری است
در پوستین کسی افتادن :کنایه از بد کسی را گفتن است
سر بر داشتن :کنایه از بیدارشدن است
خاکدان:محل ریختن خاک وخاکروبه/ کنایه از دنیا
بر کردن:بلند کردن بالا بردن
زلال:آب صاف و گورا
کلمه های مهم درس ششم علم زندگانی
جرئت:دلیری /شجاعت
شاخسار:شاخه های درخت
عجز:ناتوانی
توش:مخفف توشه ذخیره/غذای سفر(آذوقه)
نوکار :در این جا بی تجربه/کسی که تازه به کاری مشغول شده باشد.
حدیث:سخن داستان (دراین درس نکته وپند)
دمساز:همدم وهمراه/سازگار
هجوم: حمله ناگهانی /یورش
فتنه :در این درس به معنی بلا و مصیبت
برومند:با ثمر/میوه دار/پربار
گیتی:جهان
سست :ضعیف
جو کناری : جویبار
بامکی: بام کو چک
لغات مهم دعای مادر:املا و معانی این درس برای امتحان نیست
بخسب:بخواب
باز ماندن:محروم شدن
درجت:درجه /رتبه
اولیا: جمع ولی /دوستان خدا
مستجاب:پذیرفته شده /اجابت شده
درس هفتم : زندگی همین لحظه هاست
تردید: شک دقایق:جمع دقیقه
دل آِزرده :ناراحت اثنا :میانه ها
حیرت :سر گشتگی / شگفت زده شدن حک کردن : تراشیدن
صاحبان قبور : کسانی که مرده اند و در گور دفن شده اند.
نظر : نگاه /دید گاه خفتن : خوابیدن
اعظم :بزرگ/ بزرگتر غفلت : بی خبری
دی : دیروز نامده : نیامده
الکی:غیر جدی /دروغی اضطراب :نگرانی /پریشان حالی
گره از کار دیگران گشودن:کنایه از بر طرف کردن مشکل
مصاحبت :هم نشینی /گفت و گو اعجاب: شگفتی و تعجب
تامل :اندیشیدن / فکر کردن عبرت : پند / اندرز
معانی لغات سفرنامه اصفهان دا نش اموزان عزیز این درس را روان خوانی کنید و 5 سوال از متن درس در بیا ورید
قلم زنی :کندن نقش بر روی فلزات
عین:مثل /مانند
از کوره در رفتن : کنایه از خشمگین شدن
طاقت:تاب و توان
عمارت :ساختمان /بنا
پلکیدن :آ هسته و آرام حرکت کرن
هر هر خندیدن : پیوسته و بیهوده خندیدن
تو نخ چیزی رفتن : مشغول و متمرکز در کاری شدن
کلافه شدن : سخت ناراحت شدن
قراضه : خراب / کهنه و فرسوده
حوصله : صبر /تاب و تحمل
از زبان افتادن : کنایه از خسته شدن از پر حرفی /به کنایه نتوانستم حر ف بزنم
توذوق کسی زدن:مایوس و ناامید کردن کسی
بار و بندیل : اسباب و اساس
ناشتایی : صبحانه عازم :قصد کننده تک ودو : تلاش و تکاپو
شوفر:راننده ی اتو مبیل در زبان فرانسه
پوز خند:خنده ای به قصد تمسخر بیتوته :شب در جایی ماندن
پر پر زدن دل :کنایه از نهایت اضطراب و بی تابی
او قات تلخی : تند خویی
دیزی : دیگ / آبگوشت
رونق : رواج
مناره :ستونی بلند در مسجد که در آ> اذان میگویند
آهان : بلی/ آری کار دست کسی دادن : برای کسی مشکل درست کردن
علاف: بی کار و سر در گم
عازم : رهسپار
گو شزد نمودن : یاد آوری کردن / تذکر دادن زیز بار رفتن : کنایه از پذیرفتن مسو لیت لب و لو چه تو هم رفتن :کنایه از اخم کردن / غمگین شدن
یک سطل آب سر کسی ریختن :کنایه از کسی را ما یوس و نا امید کردن
درس هشتم نصیحت امام:( ره )
بیزاری:تنفر/بی میلی
قرائت:خواندن
ترقی :پیشرفت /برتری یافتن تعالی:بالارفتن
علامه:بسیاردانا/بسیاردانشمند
نشاط:شادمانی
صید:شکار
شیفته:عاشق
وجد:خوشی بسیار/ذوق نصیب:قسمت
اخلاص:پاکی عقیده
عطاکردن:بخشیدن
کسالت:بیماری
عطش:تشنگی
دار الشفا :خانه ی تن درستی
حجره:اتاق
ضریح:سازهای که از چوب یا فلزبرسرمقبرهی امامانوبزرگان دین سازند
گشت و گذار :تفریح وگردش
نورچشمان:عزیزان
درس نهم : کلاس ادبیات
چشم دوختن : کنایه از نگاه کردن
جاذبه : گیرایی/جذابیت
دستپاچگی:عجله/شتاب زدگی
جرئت:شجاعت
لحن:آهنگ
مندیش:نیندیش /مخفف میندیش
پاسی:قسمتی یابخشی از زمان /پاسی ازشب:قسمتی ازشب
مردم چشم:مردمک چشم
تحسین:آفرین گفتن
نوابغ:جمع نابغه باهوش و زیرک
خرد:کوچک
نظیر :همانند
فراغت :آسودگی
پروا:ترس
تلاوت:خواندن قران
درک:فهمیدن ودریافتن
معانی:جمع معنی
چمیدن: به ناز راه رفتن زنده دلان :هوشیاران /دل آگاهان
روحیه دادن :کنایه از امیدواری وشجاعت ایجاد کردن
بی نظیر:بی مانند /بی همتا
واردات :کلاهایی که از خارج کشور به کشور اورده میشود
آراسته :زیبا و مرتب شده
ملک وجود :هستی و وجود به سرزمین وملک تشبیه شده است( اضافه تشبیهی )
لبریز:پرو انباشته
چشم از جهان فرو بست :کنایه از فوت کرد
معظم:بزرگوار
پژوهشگر:جست وجو گر
نوید: مژده
صالح:درستکار
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.